(ما را زندگی ساخت ای کاش شما را اندیشه بسازد) به نام ان که هستی از او طعم گرفت چگونه باید آموخت؟ سلام ! سلامم به گرما ی دستت ای دوست دلم لحظه ای با دلت روبه روست بگو عاشقی تا سلامت کنم تمام دلم را به نامت کنم (شهین محمدی) مولانا می فرماید : آدمی فربه شود از راه گوش جانور فربه شود از حلق و نوش اما چگونه بیا موزیم؟ جوانی نزد سقراط آمد و گفت:می خواهم فلسفه را از تو بیاموزم . سقراط گفت:با یقین آمدی؟ جوان گفت:بلی! آنگاه سقراط جوان را به کنار حوضی آورد و گفت: سرت را داخل آن کن. جوان سرش را داخل حوض کرد .لحظاتی بعد سقراط گردن جوان را گرفت داخل آ ب نگه داشت و داخل آب نگه داشت.دقایقی چند که آن جوان داشت خفه تمام وجود خود چه چیزی را طلب می کردی ؟ جوان گفت: فقط هوا را طلب می کردم و بس!! سقراط گفت :حال به خانه برو و فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز این چنین –با تمام وجود خویش –طلب کنی آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم !! این بهترین تمثیل است برای چگونه آموختن!!! آیا ما برای آموختن به این مرحله رسیده ایم !؟
میشد ودست ها ی خود را به نشانه تقلا حرکت می داد سقراط گردن او را رها
کرد !جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از او پرسید :سقراط جواب داد :در آن لحظات با
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |